جدول جو
جدول جو

معنی شیرینی خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

شیرینی خوردن
(خُ صَ / صِ نِ کَ دَ)
خوردن شیرینی و حلوا، رسم نامزدی کردن عروسی را برای دامادی. احتفالی برای نامزدی عروسی به دامادی پیش از احتفال عقد نکاح. در مجلس جشنی زنی رانامزد مردی کردن. منعقد ساختن مجلس شیرینی خوران عروس از خویشان و دوستان. (یادداشت مؤلف). جشنی که در وقت مقرر نمودن نسبت عروس و داماد پیش از کتخدایی کنند، و در عرف هند او را منگنی خوانند و این همان شربت خوردن است. (آنندراج). رجوع به شیرینی خوران شود
لغت نامه دهخدا
شیرینی خوردن
((خُ دَ))
زنی را برای مردی نامزد کردن
تصویری از شیرینی خوردن
تصویر شیرینی خوردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رسم شیرینی خوردن و شادی کردن که پس از خواستگاری دختر و پایان گفتگو توافق طرفین در خانۀ عروس صورت می گیرد و نامزدی پسر و دختر اعلام می شود
فرهنگ فارسی عمید
(خوَ / خُ)
شیرینی خوردن. مجلس جشن و سرور و شادمانی تشکیل دادن و در آن حضار را شیرینی قسمت نمودن، مراسم نامزدی برپای داشتن عروس و داماد را پیش از آئین نکاح. شیرینی خوردن. (یادداشت مؤلف) :
چو عقد گفتگو بستی دهانش
شدی جان صرف شیرینی خورانش.
سعید اشرف (از آنندراج).
رجوع به شیرینی خوردن شود
لغت نامه دهخدا
مجلس جشن و سرور و شادمانی تشکیل دادن و در آن حضار را شیرینی قسمت نمودن، مراسم نامزدی بر پای داشتن عروس و داماد
فرهنگ لغت هوشیار